loading...
اختصاصی هواداران شهاب حسینی

محمدرضا عزیزی بازدید : 7 جمعه 08 دی 1391 نظرات (0)
ناهيد : تو قدر نشناسي

حميد : تو چرا ديگه با من اين طوري حرف ميزني ، من قدر نشناسم ؟

حميد : لااقل تو كه مي دوني اونجا ( زندان) براي من آخر دنياست ... ته دنيا ناهيد ... يه حياط 200 متري كه براي هواخوري فقط وقت داري سه بار طولشو بري و برگردي ...يه سلول 3*2 كه اگه بخواي فقط 100 متر راه بري بايد 33 دور، دوره خودت بچرخي ... من قدر نشناس نيستم ناهيد .

ناهيد : اين آخر دنياست حميد ؟

حميد : آخر دنيا رو بايد توي نگاه اون بغل دستي ت ببيني كه منتظر حكم اعدامشه ... نگاهش انقدر سرد ، انقدر خالي و انقدر بي فروغ و تهي كه ته دلت خالي ميشه ، ترجيح ميدم سرم رو بندازم پايين تا نگاهم به نگاه شون نيفته .

ناهيد : مي خواي من بهت بگم آخر دنيا كجاست ، آخر دنيا اونجاست كه با همكلاسي ت كه دانشجوي پزشكيه ازدواج مي كني ، اما اون درس ول ميكنه كه كار پدرش رو نجات بده ، آخر دنيا اونجاست كه به خاطره خوبي هاش تن به واقعيت ميدي اما اون يه دفعه سر از زندان در مياره ... به اتهام قتل ، به تو ميگه من قاتل نيستم اما ازم نخواه كه برات توضيح بدم ... ميگي باشه ... آخر دنيا اينجاست كه كسي رو كه دوستش داري منتظره كه وقتش برسه حكم اعدامش امضا كنن ... ته دنياشم اونجاست كه خواهر و خواهرزاده ت شاكي هاي تو هستن ...

***

ناهيد : حميد من مي ترسم
حميد : از چي ؟!
ناهيد : از همه چي ... مي ترسم سر قولم به تو بمونم ... مي ترسم نتونم سر قولم بمونم ... از تنها بودن مي ترسم ، از تنها نبودن مي ترسم ، از اينكه هستم مي ترسم ... از چيزي كه نيستم مي ترسم
... از چيزي كه ممكنه بشه مي ترسم ... از چيزي كه ممكنه نشه مي ترسم ... از تو مي ترسم ... از خودم مي ترسم ... از چيزي كه قرار بشه مي ترسم ... از چيزي كه قراره نشه مي ترسم ... حميد ... حميد من خيلي مي ترسم ...
* تله فيلم تنهايي*

نگاره: ‏ناهيد : تو قدر نشناسي   

حميد : تو چرا ديگه  با من اين طوري حرف ميزني ، من قدر نشناسم ؟ 

حميد : لااقل تو كه مي دوني اونجا ( زندان) براي من آخر دنياست ... ته دنيا ناهيد ... يه حياط 200 متري كه براي هواخوري فقط وقت داري سه بار طولشو بري و برگردي ...يه سلول 3*2 كه اگه بخواي فقط 100 متر راه بري بايد 33 دور، دوره خودت بچرخي ... من قدر نشناس نيستم ناهيد .

ناهيد : اين آخر دنياست حميد ؟ 

حميد : آخر دنيا رو بايد توي نگاه اون بغل دستي ت ببيني كه منتظر حكم اعدامشه ... نگاهش انقدر سرد ، انقدر خالي و انقدر  بي فروغ و تهي كه ته دلت خالي ميشه ، ترجيح ميدم سرم رو بندازم پايين تا نگاهم به نگاه شون نيفته .

ناهيد : مي خواي من بهت بگم آخر دنيا كجاست ، آخر دنيا اونجاست كه با همكلاسي ت كه دانشجوي پزشكيه ازدواج مي كني ، اما اون درس ول ميكنه كه كار پدرش رو نجات بده ، آخر دنيا اونجاست كه به خاطره خوبي هاش تن به واقعيت ميدي اما اون يه دفعه سر از زندان در مياره ... به اتهام قتل ، به تو ميگه من قاتل نيستم اما ازم نخواه كه برات توضيح بدم ... ميگي باشه ... آخر دنيا اينجاست كه كسي رو كه دوستش داري منتظره كه وقتش برسه حكم اعدامش امضا كنن ... ته دنياشم اونجاست كه خواهر و خواهرزاده ت شاكي هاي تو هستن ... 

***

ناهيد : حميد من مي ترسم 
حميد : از چي ؟!
ناهيد : از همه چي ... مي ترسم سر قولم به تو بمونم ... مي ترسم نتونم سر قولم بمونم ... از تنها بودن مي ترسم ، از تنها نبودن مي ترسم ، از اينكه هستم مي ترسم ... از چيزي كه نيستم مي ترسم 
... از چيزي كه ممكنه بشه مي ترسم ... از چيزي كه ممكنه نشه مي ترسم ... از تو مي ترسم ... از خودم مي ترسم ... از چيزي كه قرار بشه مي ترسم ... از چيزي كه قراره نشه مي ترسم ... حميد ... حميد من خيلي مي ترسم ...
                                                                     * تله فيلم تنهايي*‏
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
Profile Pic
این سایت اختصاصی هواداران سید شهاب حسینی می باشد. امید وارم بتوانم زیباترین عکس ها و به روز ترین مطالب را در اختیار تمامی هواداران شهاب حسینی عزیز قرار دهم. امیدوارم از لحظاتی که در سایت هستید لذت ببرید. منبع این مطالب فیس بوک رسمی خود ایشان است. در ضمن این سایت هیچ ارتباطی با این هنرمند عزیز ندارد و هیچگونه سود شخصی در آن نیست و فقط برای اطلاع رسانی می باشد. امید است مورد پسند شما واقع شود.
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 25
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 0
  • آی پی دیروز : 18
  • بازدید امروز : 1
  • باردید دیروز : 1
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 4
  • بازدید ماه : 54
  • بازدید سال : 107
  • بازدید کلی : 1,772